Morteza Dowlati's video:

ای گلهای لطیف نرگس زرد! ما نگرانیم واشک میریزیم، وقتی می بینیم شما... اینگونه زود... از میان ما می روید. چرا که هنوز... خورشید صبحگاهی... به میانه ی روز نرسیده،... پس بمانید. با ما بمانید تا روز زود گذر، همانند چیزهای دگر، از میان ما بروند. با ما بمانید تا وقت مناجات و نماز عشاء برسد، سپس بعد از نماز و طلب استغفار، ما هم با سرور تمام،... کف زنان،... بهمراه شما خواهیم رفت. زیرا عمر ما هم در این دنیا بسیار اندک است! طول وعرض وارزش این عمر ما همچنان یک قطره بارانی ست فتد بر سنگ داغ... در تابستان داغ... آری،... ای گلهای لطیف نرگس زرد! مثَلِ ما مثَل باران فصل تابستان ست، که وقتی می بارد روی سنگهای داغ می بارد، ودر همان لحظه نیز ناپدید می شود. مثل دیگر ما شبیه شبنم سحرگاه است که تنها یک لحظه در این جهانیم... سپس می برندمان. بعد از آن نه از بودِ ما اثری ست،... نه از نبودِ ما خبری...